صفحه 425
مسئله 178- يكى از گناهان در اسلام كوتاهى در رفع حوائج مسلمين است، و از قرآن
و روايات بسيارى استفاده مىشود كه هر كسى بايد به اندازۀ وسعش در رفع حوائج
مسلمانها كوشا باشد:
«لِيُنْفِقْ ذُوسَعَةٍ مِنْ سَعَتِهٍ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ
فَلْيُنْفِقْ مِمَّا اتاهُ اللَّه»
«بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند، و هر كه روزى او تنگ باشد، بايد
از آنچه خدا به او داده بخشش كند.»
و حوائج مسلمين اقسامى دارد:
الف) حوائج ضرورى نظير آن چيزى از خوراك و پوشاك و مسكن و ازدواج كه اگر رفع
حاجت او نشود در خطر واقع مىشود. اين قسم از حوائج را هر كس كه قدرت دارد بايد
رفع كند، و قدر متيقّن از آيات و روايات همين است، و كوتاهى براى كسى كه قدرت دارد
حرام است.
ب) اگر آبروى كسى در خطر باشد، بر همه واجب است كه براى حفظ آبروى او كوشا
باشند و قطعاً آيات و روايات شامل اين قسم نيز مىشود، و كوتاهى در اين امر نيز از
گناهان بزرگ در اسلام است.
ج) حوائج لازم ولى غير ضرورى، نظير آنچه از خوراك و پوشاك و مسكن و ازدواج كه
اگر رفع حاجت او نشود گرچه در خطر واقع نمىشود، ولى در مشكل و مضيقه است، و اين
قسم را نيز هر كس مىتواند بايد در رفع آن بكوشد، و آيات و روايات شامل اين قسم
نيز مىشود، و از اين قسم است اداى ديونى كه وقت آن رسيده باشد و طلبكار مطالبه
كند، و از اين قسم است ادارۀ جبهه اگر جنگى براى مسلمانها پيش بيايد و نظير اينها
كه فراوان است.
د) حوائج غير لازم و غير ضرورى كه به آن حوائج رفاهى نيز مىگويند، نظير گوشت
و ميوه و مانند آن در خوراك، و لباس كه حافظ آبرو و كرامت اوست در پوشاك، و
خانهاى كه موجب آسايش اوست در مسكن، و همسرى كه موجب آسايش اوست در ازدواج، و اين
قسم از اقسامى است كه مىتواند از بابت خمس يا زكات تهيه شود، و رفع اینگونه
حوائج گرچه واجب نيست، ولى از مستحبّات مؤكّد است، و ثواب آن از هر عمل مستحبّى
بيشتر است،
صفحه 426
حتّى در بعضى از روايات آمده است كه رفع اینگونه حوائج ثوابش از بيست حجّ و
عمره و دو ماه اعتكاف در مسجدالحرام بالاتر است.
مسئله 179- كوتاهى در رفع حوائجى كه واجب است گرچه گناهش بزرگ است، ولى
ضمانآور نيست، بهخلاف خمس و زكات كه اگر كوتاهى در اداى آن كند، علاوه بر اينكه
گناهش بزرگ است، ضمانآور نيز مىباشد، حتّى اگر بميرد، بايد اوّل از مال او
برداشته شود و بعد ورثه مال را بين خود تقسيم كنند.
مسئله 180- توبه از اين گناه بزرگ، پشيمانى از گذشته و
كوشابودن در رفع حوائج كسانى است كه كمك به آنها لازم بوده، ولى تحصيل رضايت آنها
لازم نيست.